1
|
چکیده پایاننامه/رساله |
باتوجهبه استفاده روزافزون از گوشیهای هوشمند و
تأثیرات منفی آن بر روابط اجتماعی، هدف از این مطالعه، بررسی نقش واسطهای اعتیاد
به گوشیهای هوشمند در رابطه بین سبکهای دلبستگی (دلبستگی اضطرابی و اجتنابی) و
ویژگیهای شخصیتی (روانرنجوری، برونگرایی، توافقپذیری، وظیفهشناسی
و گشودگی) با رفتار فابینگ در دانشجویان بود. در قالب یک طرح توصیفی – همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 615 نفر (334
زن، 281 مرد با میانگین سنی 26.89 و انحراف استاندارد 6.4) از دانشجویان 18 تا 45
سال دانشگاههای شهر تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای
استاندارد سبکهای دلبستگی هازان و شیور، پرسشنامه ویژگیهای
شخصیتی نئو (فرم 60 سؤالی)، پرسشنامه استاندارد اعتیاد به گوشی هوشمند و مقیاس
عمومی فابینگ به شکل آنلاین پاسخ دادند. جهت تحلیل دادهها از نرمافزارهای و AMOS استفاده
شد. شاخصهای برازش مدل (987/0GFI=، 984/0CFI=، 057/0RMSEA=) نشان داد که
مدل از برازش خوبی برخوردار است. نتایج مطالعه نشان داد که سبکهای دلبستگی اضطرابی و اجتنابی بهصورت مستقیم و معنادار با رفتار فابینگ
رابطه داشتند. همچنین از بین ویژگیهای شخصیتی تنها روانرنجورخویی بهصورت مستقیم
و معنادار با رفتار فابینگ رابطه داشت. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی
اضطرابی بهصورت غیرمستقیم و از طریق اعتیاد به گوشی هوشمند با رفتار فابینگ رابطه
مثبت معنادار داشت. ویژگیهای شخصیتی روانرنجورخویی و برونگرایی نیز از طریق
اعتیاد به گوشی هوشمند با رفتار فابینگ رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار داشتند.
از طرفی ویژگیهای شخصیتی موافقت و وظیفهشناسی از طریق اعتیاد به گوشی هوشمند با
رفتار فابینگ رابطه غیرمستقیم، منفی و معنادار داشتند. یافتههای
این پژوهش بر اهمیت درک نقش سبکهای دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی در پیشبینی
رفتارهای مرتبط با استفاده بیش از حد از گوشیهای هوشمند تأکید میکند و به نظر میرسد در محیطهای درمانی میتوان با مداخله
بر روی عوامل خطر و اعتیاد به گوشیهای هوشمند، میزان رفتار فابینگ در دانشجویان
را بهبود بخشید. |
| شنبه | 1403/09/03 | 10:00 | محمدمهدی اکبر زاده | نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی با پدیده فاببینگ در دانشجویان | دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی | کارشناسی ارشد ناپیوسته | ساختمان علوم تربیتی و روانشناسی, سایت | سعید ایمانی | شهریار شهیدی | امید شکری، سعید صادقی، سعید صادقی |
2
|
چکیده پایاننامه/رساله |
مقدمه: امروزه بیماری مالتیپل اسکلروزیس شایع ترینعلت اختلال نورولوژیکی دربزرگسالان جوان است و وکشورایران نیز یکی از مناطق پرخطر به لحاظ شیوع بیماری ام.اس می باشد. طبق پژوهش های صورت
گرفته در این بیماری، عوامل روانشناختی نسبت به فاکتورهای خود بیماری پیش بینی
کننده های بهتری برای سازگاری با این بیماری هستندکه پژوهش ها از میان عوامل
متعدد، براهمیت عوامل شناختی مانند باورهای مرتبط با بیماری و آگاهی از احساسات
بدنی، عوامل هیجانی از جمله آشفتگی های هیجانی و برخی عوامل رفتاری اعم از
رفتارهای خود مراقبتی و مهارت های خود مدیریتی درفرایند زندگی با بیماری مزمن اشاره
نموده اند اما با این حال همچنان درباره چگونگی ارتباط این عوامل با ادراک ذهنی
بیماران از برخی علائم مشکل ساز مانند ناتوانی و خستگی شکاف های پژوهشی بسیاری
وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی ناتوانی و خستگی ادراک شده براساس عوامل
شناختی، هیجانی و رفتاری می باشد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن
متشکل از تمام بیماران مبتلا به ام.اس 20 تا 50 سال بود که از میان آن ها نمونه ای
شامل 130 نفر از بیماران به روش نمونه گیری در دسترس و سپس روش نمونه گیری هدفمند
انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان به پرسشنامه ارزیابی ناتوانی سازمان بهداشت
جهانی(WHODAS-2.0)، پرسشنامه خستگی ذهنی(MFS)، پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری(BIPQ)، مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس(DASS-21)، مقیاس ارزیابی چند بعدی آگاهی درون بدنی(MAIA) و مقیاس تجدیدنظر شده خود مدیریتی مالتیپل اسکلروزیس((MSSM-R پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها
از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای
آَشفتگی روانشناختی و مهارت خود مدیریتی توانسته اند به طور معناداری ناتوانی
ادراک شده را در بیماران مبتلا به ام.اس پیش بینی نمایند و ادراک بیماری، آَشفتگی
روانشناختی و مهارت های خود مدیریتی نیز توانایی پیش بینی خستگی ادراک شده را به
طور معناداری در بیماران مبتلا به ام.اس داشتند. در تحلیل همبستگی کانونی نیز مشخص
شد که مجموعه چهار متغیر پیش بین در کل می توانند 66 % از تغییرات مجموعه متغیرهای
ملاک را به طور معنی دار پیش بینی نمایند. به طور کلی این پژوهش بر نقش پیش بینی
کنندگی عوامل شناختی، هیجانی و رفتاری در ناتوانی و خستگی ادراک شده در بیماران
مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس پرداخته است. بر مبنای این نتایج، پیشنهاد می شود که
در راستای بهبود ارزیابی ذهنی بیماران از ناتوانی و خستگی، مداخلات هدفمندی در
خصوص تغییر ادراک مرتبط با بیماری، کاهش یا رفع آشفتگی های هیجانی اجرا شود شود و
همچنین برنامه های آموزشی در دسترس و کارآمدی برای آگاهی بخشی در رابطه با مهارت
های خود مدیریتی و عادات خود مراقبتی طراحی شده و به بیماران معرفی گردد.
کلمات کلیدی:
بیماری مالتیپل اسکلروزیس، ناتوانی ادراک شده، خستگی ادراک شده، عوامل شناختی،
عوامل هیجانی، عوامل رفتاری |
| دوشنبه | 1403/09/05 | 13:00 | مهسا عباسی | پیش بینی ناتوانی و خستگی ادراک شده براساس عوامل شناختی، هیجانی و رفتاری در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) | دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی | کارشناسی ارشد ناپیوسته | | فریبا زرانی | محمود حیدری | وحید صادقی فیروزآبادی، محمد سبزی خوشنامی |
3
|
چکیده پایاننامه/رساله |
بر اساس پژوهشهای پیشین، مشکلات بینفردی، از جمله نقص در همدلی و بدتنظیمی هیجانی، در افراد واجد ویژگیهای خودشیفتگی ناشی از نقص در فرآیند تمایز خود از دیگری است. این پژوهش بهطور خاص بهمنظور بررسی نقش میانجیگر ظرفیت تأملی در رابطه بین ویژگیهای خودشیفتگی و تمایز خود از دیگری هیجانی انجام شد. نمونی پژوهش شامل 160 دانشجو (93 زن، 67 مرد) از دانشگاه شهید بهشتی، با دامنه سنی 18 تا 48 سال (میانگین = 21.90 و انحراف معیار = 3.86) بود. شرکتکنندگان بهصورت آنلاین سه پرسشنامی خودشیفتگی مرضی، پرسشنامه ظرفیت تأملی و مقیاس ذهنیسازی را تکمیل کردند. همچنین تکلیف سوگیری خودمدارانی هیجانی شنیداریدیداری را انجام دادند. تحلیل دادهها به شیوه تحلیل میانجیگری ساده با استفاده از ماکروی پروسس در نرمافزار اسپیاساس انجام شد. یافتهها روابط معناداری میان خودشیفتگی و ابعاد ظرفیت تأملی نشان داد. خودشیفتگی بزرگبینانه بهطور مثبت و معنادار اطمینان در ظرفیت تأملی، ذهنیسازی دیگری و انگیزه ذهنیسازی را پیشبینی کرد. عدماطمینان در ظرفیت تأملی بهطور منفی توسط خودشیفتگی بزرگبینانه و بهطور مثبت توسط خودشیفتگی آسیبپذیر پیشبینی شد. خودشیفتگی آسیبپذیر بهطور منفی ذهنیسازی خود، ذهنیسازی دیگری و انگیزی ذهنیسازی را پیشبینی کرد و بهطور مثبت با عدماطمینان در ظرفیت تأملی مرتبط بود که نشاندهندی مشکلات این افراد در تأمل بر خود و تنظیم هیجانی است. با این وجود، رابطه معناداری میان خودشیفتگی (خودبزرگبینانه و آسیبپذیر) و تمایز خود از دیگری هیجانی مشاهده نشد. این عدم معناداری ممکن است به دلیل تفاوت در ابزارهای سنجش باشد، زیرا در این پژوهش از تکالیف رفتاری برای سنجش تمایز خود از دیگری هیجانی استفاده شد، در حالی که بسیاری از پژوهشهای پیشین از ابزارهای خودگزارشی استفاده کردهاند. همچنین، نتایج تحلیل میانجیگری نشان داد که ظرفیت تأملی در رابطه میان خودشیفتگی و تمایز هیجانی میان خود و دیگری نقش میانجیگر معناداری ندارد. این عدم پشتیبانی از نقش میانجیگری ظرفیت تأملی ممکن است به دلیل تفاوتهای سازوکارهای پردازشی ظرفیت تأملی و پردازشهای تمایز هیجانی خود از دیگری باشد. این یافتهها با مطالعات قبلی که بر بُعد حسیحرکتی تمایز خود از دیگری تمرکز داشتند همراستا هستند و نشان میدهند که افراد خودشیفته ممکن است در تمایز خود از دیگری هیجانی دچار نقص نباشند. افراد خودشیفته خودبزرگبینانه ممکن است در تمایز هیجانات خود از دیگری مشکلی نداشته باشند، اما از ظرفیتهای ذهنیسازی خود برای تسلط اجتماعی استفاده کنند، در حالی که افراد خودشیفته آسیبپذیر در ظرفیت تأملی دچار نقص هستند. بنابراین، هر نوع خودشیفتگی به شیوهای متفاوت بر ظرفیت تأملی مؤثر است و این امر میتواند به طراحی مداخلات درمانی متناسب با نوع خودشیفتگی کمک کند. پیشنهاد میشود پژوهشهای آینده این روابط را در جمعیتها و بافتهای فرهنگی متنوع بررسی کنند. همچنین بهتر است از ترکیب ابزارهای خودگزارشی و تکالیف رفتاری دقیقتر برای سنجش چگونگی تأثیر ویژگیهای خودشیفتگی بر تمایز خود از دیگری در این گروه، بهویژه خودشیفتگی آسیبپذیر، استفاده شود. |
| چهارشنبه | 1403/09/07 | 08:00 | فربد کاشانی | ارتباط میان تمایز خود از دیگری و خوشیفتگی با نقش میانجی ظرفیت تاملی | دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی | کارشناسی ارشد ناپیوسته | | سعید قنبری | پگاه نجات | وحید صادقی فیروزآبادی، اعظم فرح بیجاری |